به نقل از فروشگاه سیسمونی نوزاد کودکو، شواهد قانع کننده ای برای دیرتر شروع کردن آموزش رسمی و نقشِ مهمِ بازی در رشد کودک به عنوان یک یادگیرنده و همچنین آسیب های ناشی از شروع آموزش رسمی در سن پایین وجود دارد.
این شواهد از مطالعات آموزشی، انسان شناسی، روان و عصب شناسی به دست آمده اند.
مطالعات عصب شناسی این دیدگاه را که بازی مکانیزم مرکزی آموزش است تایید کرده اند. به عنوان مثال کتاب The Playful Brain: Venturing to the limits of neuroscience, مطالعات بسیاری را بررسی نموده که نشان می دادند فعالیت و بازی منجر به رشد ارتباطات بیشتری بین نورون ها می شود. این تمایز به ویژه در قسمتی از مغز که مسئول فعالیتهای ذهنی منحصر به انسان هاست دیده می شود.
مطالعه ی دیگری در سال 2002 نشان داد که کودکان آمریکایی که آموزش پیش از دبستان آن ها آکادمیک بوده است، در مقایسه با آن هایی که در برنامه های آموزش همراه با بازی شرکت کرده بوند، نمرات کمتری می گرفتند.
روانشناسان رشدی دو فرآیند ذهنی که زیربنای این ارتباط بین بازی و یادگیری است را شناسایی کرده اند. ابتدا، بخش زیادی از بازی کودک شامل این می شود که یک چیز نشاندهنده ی چیز دیگری است. مثلا، جعبه ی مقوایی یک سفینه ی فضایی است. این مهارت مختص انسان هاست. و این رویکرد برای یادگیری زبان، برخلاف آموزش رسمی، به رشد مهارت واج شناسی و سواد کودک بسیار کمک می کند.
دوما، کودک از طریق بازی های مختلف جسمانی، ساختنی و گروهی، از فعالیت های فیزیکی و ذهنی خود بیشتر آگاه می شود و آن ها را تحت کنترل می گیرد. این کار به او اجازه می دهد کمتر به حمایت بزرگسالان وابسته و از لحاظ فکری و عاطفی مستقل تر باشد. بسیاری از مطالعات تجربی نشان می دهند که تشویق کردن به بازی این مهارت را تقویت می کند.
شواهد دیگری هم وجود دارد. در سال 2004، مطالعه ای بر روی 3000 کودک انجام شد و نشان داد که طولانی تر بودن مدت آموزش از طریق بازی برای کودکان پیش دبستانی تفاوت چشمگیری در یادگیری و سلامت آن ها در طول سال های اولیه دبستان ایجاد می کند.
در نیوزیلند، تحقیقات متعددی درباره کودکانی که آموزش رسمی را در پنج سالگی و آن هایی که در هفت سالگی شروع کردند انجام شده است. این تحقیقات نشان دادند که آموزش رسمی زودهنگام موجب بهبود توانایی خواندن نمی شود و حتی ممکن است آسیب زننده باشد. همچنین، در 11 سالگی تفاوتی بین سطح مهارتِ خواندن این دو گروه وجود نداشت.
تحقیقات بسیاری هم در حال انجام هستند که افزایش استرس و سلامت روانیِ کودکانی که آموزش زودهنگام آن ها به شیوه ی مدارس بوده است را بررسی می کنند. این تحقیقات نشان دادند که بین نداشتن تجربه بازی و افزایش فشار برای موفقیت ارتباط قوی وجود دارد.
کودکانی که بعد از شش یا هفت سالگی و پس از گذراندن دوره ی آموزشی خوب در مهدکودک وارد مدرسه می شوند، همواره نتایج بهتری می گیرند و سلامت تر هستند.
اما آنچه که اهمیت زیادی دارد این است که پدر و مادر خارج از محیط آموزش رسمی، چگونه با فرزندشان وقت می گذرانند. چگونه با او بازی می کنند، چگونه او را تشویق به کشف کردن، یادگیری و سوال کردن درباره دنیای اطرافشان می کنند.
در اینجا برای شما پیشنهاداتی داریم تا بدون در نظر گرفتن شیوه ی آموزشی اش، با او در خانه انجام دهید… این فعالیت ها موجب رشد شخصیتی، اجتماعی و عاطفی او می شود و به یادگیری مهارت های آکادمیک او هم کمک می کند:
- به او فرصت بازی آزاد و بدون برنامه با کودکان دیگر بدهید. بازی کردن یکی از اولین راه هایی است که کودک برقراری ارتباط و قوانین دوستی را می آموزد و نقش های متفاوت را امتحان می کند.
- با کودک صحبت کنید و او را تشویق کنید که بدون اینکه حواسش با تلویزیون یا کامپیوتر پرت شود با شما صحبت کند. صبر کنید تا صحبتش تمام شود و صحبت او را قطع نکنید و نظرش را بپرسید.
- با هم کتاب بخوانید و بازی کنید. بازی های کارتی و پازل برای توجه و یادگیری بردن و باختن عالی هستند.
- روتین منظمی داشته باشید تا کودک با اوقات مختلف روز آشنا شود. همچنین سروقت غذاخوردن و خواب کافی تفاوت زیادی را در تمرکز کودک ایجاد می کند.
- قانون هایی داشته باشید و آن ها را اجرا کنید و برای اجرا نکردن آن ها عواقبی را در نظربگیرید. مقتدر اما منصف باشید.
- وقت زیادی را برای گردش و بودن در طبیعت با دوستان اختصاص دهید. این کار نه تنها برای جسم، بلکه برای خلاقیت هم بسیار خوب است.